فهرست مطالب

مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 55، مهر و آبان 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/06/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • صدف مفهوم، فاطمه محمدی شیرمحله*، مهدی دهستانی، پریسا پیوندی صفحات 1-17
    مقدمه

    شاخص توده بدنی در بیماران مبتلا به دیابت تحت تاثیر رفتارهای ارتقادهنده سلامت، تحمل پریشانی و رفتار خوردن قرار دارد و تغییر در آنها ممکن است موجب تغییر در وضعیت بیماران دیابتی شود.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی 25-35 مراجعه کننده به آزمایشگاه تحقیق شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1400 بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه سه عاملی رفتار خوردن کاپلری و همکاران (2009) بود. پس از اجرای 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان خودشفقت ورزی، داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تفاوتی وجود ندارد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    تایج پژوهش حاضر نشان داد درمان پذیرش و تعهد و درمان خودشفقت ورزی، درمان هایی اثربخش در کاهش مشکلات روان شناختی افراد دچار اضافه وزن اعم از رفتار خوردن و عدم تحمل پریشانی هستند.

    کلیدواژگان: پریشانی، تعهد و پذیرش، خوردن، خودشفقت ورزی، دیابت
  • آرزو شاه پیری، حورا علیرحم زاده، مریم ریحانی*، زینب امیری مقدم صفحات 18-31
    مقدمه

    ورزش کردن در سطح حرفه ای نه تنها نیازمند آمادگی بدنی، عوامل تکنیکی و تاکتیکی قرار می گیرد بلکه ویژگی های شناختی، روانی و هیجانی نیز می تواند بر عملکرد ورزشی تاثیرگذار باشد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی بود.

    روش

    روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری ورزشکاران حرفه ای در سطح استانی و ملی در سال 1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر در دامنه سنی 35-15 سال در دو گروه ورزشکار حرفه ای و افراد عادی (هر گروه 45 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ - واژه استروپ (2006)، مقیاس کارکردهای یادگیری مشاهده ای (2005) و مقیاس حافظه کاری (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در متغیرهای توجه (12/7t=، 05/0>P)، حافظه کاری (79/9t=، 05/0>P) و کارکردهای یادگیری مشاهده ای شامل مهارت (12/4t=، 05/0>P)، استراتژی (64/5t=، 05/0>P) و اجرا (02/4t=، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین گروه ورزشکاران حرفه ای از افراد عادی بیشتر بود.

    نتیجه گیری

    کارکردهای اجرایی توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در ورزشکاران حرفه ای بهتر از افراد عادی بود و بنابراین استفاده از برنامه های ورزشی برای تقویت کارکردهای شناختی مانند توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری می تواند بر بهبود عملکرد شناختی افراد موثر باشد

    کلیدواژگان: کارکرد اجرایی، توجه، یادگیری مشاهده ای، حافظه کاری
  • رسا صوفی املشی، آرزو شمالی اسکویی*، خلیل میرزایی صفحات 32-48
    مقدمه

    یکی از شایع ترین اختلال های روان شناختی حال حاضر دنیا افسردگی است، و به نظر می رسد که یکی از مولفه های مهم در ابتلا یا حفظ افسردگی، دشواری در تنظیم هیجان است.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام بیماران دارای تشخیص افسردگی مراجعه کننده به کلینیک درمانی یارا در سال 1401 در شهر تهران تشکیل دادند که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) بود. شرکت کنندگان گروه مداخله 12 جلسه 60 تا 180 دقیقه ای، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را دریافت کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد تفاوت میانگین نمرات مولفه های دشواری در تنظیم هیجان در مراحل پیش آزمون- پس آزمون و پیش آزمون- پیگیری به لحاظ آماری معنادار (05/0>P)، اما تفاوت میانگین آن نمرات در مراحل پس آزمون- پیگیری غیر معنادار است (05/0<P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت منجر به کاهش دشواری در تنظیم هیجان در مبتلایان به افسردگی می شود. آگاهی مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این درمان بر فرآیندهای تنظیم هیجان و مکانیسم های دفاعی در بیماران افسرده می تواند کمک کننده باشد.

    کلیدواژگان: افسردگی، تنظیم هیجان، روان درمانی پویشی کوتاه مدت
  • پریسا پورابادئی، کوروش امرایی، مهدی محمودخانی، فیروزه غضنفری* صفحات 49-63
    مقدمه

    نقص خفیف شناختی  (MCI) از نیم رخ های شناختی سالمندی است که نیازمند رسیدگی و درمان است. ازجمله انواع درمان های توان بخشی شناختی می توان به تحریک مغزی غیرتهاجمی و آمورش مغزی در درمان نقص خفیف شناختی اشاره نمود.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر، اثربخشی مداخلات آموزش شناختی، تحریک الکتریکی جمجمه ای و ترکیب آن ها بر توجه و حافظه تاخیری افراد مبتلابه آسیب خفیف شناختی است.

    روش

     این پژوهش طرح تجربی مورد منفرد، از نوع مقایسه درمان های چندگانه با پیگیری است. جامعه آماری شامل سالمندان مبتلابه نقص خفیف شناختی مراجعه کننده به کلینیک حافظه بیمارستان مدرس اصفهان سال1402 می باشد. مطابق با طرح پژوهش ، دو بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و درمان های سه گانه با توالی تحریک الکتریکی جمجمه ای، درمان ترکیبی شامل آموزش مغزی به همراه تحریک الکتریکی جمجمه ای و آموزش مغزی برای آن ها اجرا گردید.

    یافته ها

    نتایج مرحله پیگیری نفر اول و دوم برای متغیر توجه به ترتیب100PND1= ؛ 05/19 RCI1=؛ 100PND2= ؛ 05/19RCI2=  و برای متغیر حافظه تاخیری نفر اول و دوم به ترتیب برابر است با: 100PND1=؛ 13RCI1=؛ 100PND2=؛ 15RCI2= بنابراین چیدمان درمانی تحریک الکتریکی جمجمه ای؛ درمان ترکیبی و آموزش مغزی بر توجه و حافظه تاخیری تاثیر مثبت معناداری دارد.

    نتیجه گیری

    تحریک الکتریکی جمجمه ای با تاثیر بر انتقال دهنده های عصبی و شبکه های نورونی زمینه را برای اثرگذاری آموزش مغزی از طریق ایجاد سیناپس های جدید و تغییر در آرایش دندریتی فراهم می کند درنتیجه اثرات هم افزایی آن ها به بهبود رفتار های شناختی می انجامد.

    کلیدواژگان: تحریک الکتریکی جمجمه ای، تحریک الکتریکی، آموزش شناختی، نقص خفیف شناختی، دمانس
  • میلاد بیگرضائی*، مهسا افقی، ضیاء فلاح محمدی فلاح محمدی صفحات 64-79
    مقدمه

    ضایعه نخاعی می تواند پارامترهای کمی و کیفی حرکت و کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر بهبود عملکرد حسی- حرکتی و کیفیت زندگی بیماران دچار آسیب ضایعه نخاعی ناکامل انجام شد.

    روش

    روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران دچار ضایعه نخاعی ناکامل عضو انجمن ضایعات نخاعی در شهر تهران در سال 1402 بودند. تعداد 30 بیمار به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و پس از آموزش تمرینات حرکتی ریتمیک در 12 جلسه 60 دقیقه ای که در هر هفته 3 جلسه با آزمون های جعبه سیاه، مهارت حرکتی درشت، تمایز دو نقطه، و پرسشنامه ارزیابی سلامتی و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و از طریق نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    مقدار F بدست آمده نشان داد که آموزش تمرینات حرکتی ریتمیک بر بهبود مهارت های حسی- حرکتی شامل (مهارت حسی، مهارت حرکتی درشت، مهارت حرکتی ظریف) و ابعاد کیفیت زندگی (استقلال جسمی، کنترل حرکت، استقلال روحی و برقراری ارتباط، رفتار اجتماعی، ثبات عاطفی، و محدوده پویایی) در گروه آزمایش در مقایسه با کنترل تاثیر معناداری دارد (01/0p<).

    نتیجه گیری

    تمرینات حرکتی فرصت های مناسبی برای جذب فعالانه دروندادهای حسی مختلف از محیط فراهم می آورد و در واقع این تمرین های هدفمند می تواند بر بهبود عملکرد حسی- حرکتی و کیفیت زندگی بیماران دچار آسیب ضایعه نخاعی ناکامل تاثیرگذار باشد.

    کلیدواژگان: حرکت، حسی، حرکتی، کیفیت زندگی، ضایعات نخاعی
  • حسام الدین میرصمدی*، حبیب محمدپور یقینی، حمید جنانی، جعفر برقی مقدم صفحات 80-94
    مقدمه

    هرچه افراد در درک و تنظیم درست هیجانات توانمندتر باشند، دارای عادات فکری و اخلاقی هستند که باعث می شود بهتر بتوانند رفتارهای ضداجتماعی خود را کنترل کنند.

    هدف

    پژوهش حاضر باهدف مدل یابی روابط ساختاری رفتارهای ضداجتماعی با راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری هوش اخلاقی در مردان انجام شد.

    روش

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل مدیران و مربیان و ورزشکاران در فعالیت های ورزشی فوتسال در سطح کشور در سال 1402-1401 بودکه تعداد 385 با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های رفتارهای ضداجتماعی توگارسو و همکاران (2020)، هوش اخلاقی لینک و کیل (2005) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها ازطریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری بااستفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 24 انجام شد.

    یافته ها

    نشان داد که بین راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد شناختی با رفتار ضداجتماعی (43/0-) و هوش اخلاقی با رفتار ضداجتماعی (46/0-) همبستگی منفی و معنادار، و بین راهبرد تنظیم هیجان فرونشانی با رفتار ضداجتماعی (41/0) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<). نتایج معادلات ساختاری نشان داد که راهبرد ارزیابی مجدد شناختی با متغیر میانجی هوش اخلاقی بر رفتارهای ضداجتماعی اثر منفی معناداری دارد و راهبرد فرونشانی با متغیر میانجی هوش اخلاقی بر رفتارهای ضداجتماعی اثر مثبت معناداری دارد (01/0>P).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج می توان گفت که آگاهی از راهبردهای تنظیم هیجان باواسطه هوش اخلاقی می تواند رفتارهای ضداجتماعی را در افراد کاهش دهد. لذا توجه به این راهبردها در کنار تقویت هوش اخلاقی می تواند بر رفتارهای ضداجتماعی آنها تاثیرگذار باشد

    کلیدواژگان: رفتار ضداجتماعی، اخلاق، هوش، تنظیم هیجان، مردان
  • غلامحسین عسگری، مهین اعتمادی نیا*، فرناز فرشباف مانی صفت صفحات 95-107
    مقدمه

     پرستاران در طول فرآیند کاری خود درگیر تنش های گسترده ای می شوند که زمینه ساز افزایش خستگی از شفقت و کاهش همدلی و خوش بینی در آن ها می شود که این وضع بر کیفیت ارائه خدمات بالینی آنها تاثیر منفی دارد.

    هدف

     پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر  خستگی از شفقت، همدلی و خوش بینی پرستاران انجام شد.

    روش

     پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل پرستاران شاغل در بیمارستان عارفیان شهر ارومیه بود که تعداد 60 نفر در سال 1401 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله را دریافت نمود و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش پرسش نامه خستگی از شفقت فیگلی (1995)، همدلی بارون - کوهن (2003) و خوش بینی بدبینی سلیگمن (1982) بود. شرکت کنندگان پرسش نامه ها را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS22 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

     بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایشی و کنترل در هر سه متغیر پژوهش تفاوت معنی دار وجود داشت. مداخله توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت (01/0 > P ؛980/10=F)، همدلی (01/0 > P ؛ 071/53 =F) و خوش بینی (01/0 > P ؛ 406/25 =F) پرستاران اثربخشی معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

     توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت، همدلی و خوش بینی  پرستاران موثر بود؛ بنابراین می توان از این مداخله برای بهبود عملکرد و کیفیت مراقبت های بالینی پرستاران استفاده نمود.

    کلیدواژگان: توجه آگاهی، خستگی از شفقت، همدلی، خوش بینی، پرستاران
  • وجیهه جوانی*، سعیده نصرتی، فاطمه عبدوی صفحات 108-122
    مقدمه

    تعاملات بین جامعه و برند می تواند نقش اساسی در نگرش و رفتار جامعه نسبت به برند داشته باشد.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه، تبیین مدل اثر متقابل جامعه و برندهای ورزشی باشگاه های لیگ برتر فوتبال مبتنی بر نظریه فرهنگی اجتماعی بود.

    روش

    این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع کیفی با ماهیتی اکتشافی بود. در این پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند با 17 نفر از فعالان و اساتید مدیریت و مدیریت ورزشی و بازیکنان مطرح فوتبال که به روش های قضاوتی و هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند، انجام شد. سپس از روش کدگذاری مضامین به دسته بندی و تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد.

    یافته ها

    مولفه های اثرگذار جامعه بر برند ورزشی شامل عوامل فرهنگی (بستری، بازدارنده، حمایتی، فرهنگ پایداری، فرهنگ خرید، مذهبی و قومیتی) و عوامل اجتماعی (طبقات اجتماعی، ویژگی جمعیت شناختی، پویایی جامعه، تغییرات اجتماعی و همسویی اجتماعی) و مولفه های اثرگذار برند ورزشی بر جامعه شامل فرهنگ سازی خاموش (الگوسازی، اهداف سیاسی و فرهنگ برند)، عوامل روان شناختی- اجتماعی (اجتماعی سازی، وحدت و انسجام اجتماعی، تکریم ارزش ها و کاهش ناهنجاری، حمایت از قشر ضعیف جامعه و رفاه و نشاط اجتماعی) و فاکتورهای موثر برند (اصالت برند، میزان خدمات رسانی، کیفیت و قیمت و سطح رویداد ورزشی) بود.

    نتیجه گیری

    جامعه و برندهای ورزشی فوتبال به شیوه های مختلفی با یکدیگر در تعامل هستند، بنابراین پیشنهاد می شود مدیران مربوطه در ایجاد برند ورزشی خود به عوامل موثر شناسایی شده در پژوهش حاضر، توجه ویژه ای داشته باشند.

    کلیدواژگان: فرهنگ پذیری، یادگیری اجتماعی، تعامل اجتماعی، جامعه، ورزش
  • الهام محدث پیشنماز، ناصر یوسفی*، حسن میرزا حسینی صفحات 123-135
    مقدمه

    یکی از مهم ترین مشکلات در زندگی زوجین دلزدگی زناشویی است. به کارگیری مداخلات آموزشی و درمانی متعددی برای بهتر کردن زندگی زناشویی پیشنهاد شده که از آن جمله می توان به درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی اشاره کرد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر دلزدگی زناشویی در زوجین بود.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و رواندرمانی شهر تهران با شکایت تعارض های زناشویی در تابستان و پاییز سال 1402 بودند که از میان آنها 16 زوج (32 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با همگن سازی در دو گروه به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. جهت پیش آزمون، پس آزمون- پیگیری شرکت کننده ها به مقیاس دلزدگی زناشویی کایزر (1996) پاسخ دادند. پس از 12 جلسه طرحواره درمانی و 12 جلسه درمان هیجان مدار، در پژوهش حاضر جهت تحلیل داده ها از روش آماری "تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر" و نرم افزار SPSS-22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاکی از اثربخشی که طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی در گروه های مداخله و تداوم این اثرات در مرحله پیگیری بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی هر دو به یک اندازه بر دلزدگی زناشویی در زوجین موثر بودند. پیشنهاد می شود طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار در برنامه های آموزشی زوج ها و خانواده درمانی گنجانده شود.

    کلیدواژگان: زوجین، درمان هیجان مدار، دلزدگی، زناشویی، طرحواره درمانی
  • محدثه گیلک دلسم، مقصود پیری*، محمدعلی آذربایجانی صفحات 134-149
    مقدمه

    مطالعات تجربی نشان داده دیابت نوع دو با اختلالات مرتبط با افسردگی ارتباط دارد. التهاب به عنوان یک مکانیسم رایج در دیابت نوع دو و افسردگی شناخته شده است. مطالعات متعدد نشان داده که ورزش شنا می تواند علائم مرتبط با افسردگی را کاهش دهد.

    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین شنا برسایتوکاینهای التهابی در سرم  موش های مبتلا به افسردگی- دیابت نوع دو  بود.

    روش

    طرح پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی تصادفی کنترل دار می باشد. جامعه آماری ، موش های نرC57BL6 نگهداری شده در انستیتو پاستور ایران سال 2021 می باشد. 40 موش بصورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه(20نمونه درگروه) تقسیم شد. یک گروه با غذایی پرچرب و استرپتوزوسین دیابتی شد. دیابتی ها 4 هفته تحت تمرین شنا قرار گرفتند. سپس، رفتارهای شبه افسردگی با ترجیح ساکارز، هایپوفاژی ناشی از تازگی، تعامل اجتماعی و تست تعلیق دم مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین سطوح گلوکز، انسولین و سایتوکاین های پیش التهابی مانند اینترلوکین1بتا و فاکتور نکروز تومورآلفا را در سرم حیوانات اندازه گیری کردیم. داده ها توسط گراف پدپریزم مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد دیابت نوع دو رفتارهای افسردگی را در موش به طور قابل توجهی افزایش می دهد. همینطور، ورزش شنا باعث کاهش رفتار شبه افسردگی در موش های دیابتی نوع دو و همچنین باعث کاهش گلوکز و سایتوکاین های التهابی در سرم موش های مبتلا به دیابت نوع دو شد.

    نتیجه گیری

    در مجموع، این مطالعه نشان می دهد که ورزش شنا با کاهش التهاب در موش های دیابتی نوع دو، رفتار شبه افسردگی را کاهش می دهد. مطالعات بالینی بیشتری برای تایید این یافته ها در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مورد نیاز است.

    کلیدواژگان: فاکتورنکروزتومورآلفا، اینترلوکین1بتا، دیابت نوع دو، تمرین، افسردگی
  • فرزانه رضائیان، محمدرضا اسماعیل زاده قندهاری*، حسن فهیم دوین صفحات 136-148
    مقدمه

    امروزه ورزش به عنوان یک پایه بین المللی در سراسر جهان از طرفی سوء مصرف داروها و مکملها در ورزش مطرح است، از طرفی سوء مصرف داروها و مکمل ها در ورزش یکی از معضلاتی است که جوامع کنونی با آن روبرو هستند.

    هدف

    تحقیق پیش رو با هدف طراحی و تدوین استراتژی های آموزشی مبتنی بر رویکرد  شناختی به منظور مقابله با مصرف داروهای غیرمجاز در باشگاه های بدن سازی کشور انجام گرفت.

    روش

    پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است و از لحاظ هدف نیز جزء تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدرسان فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام کشور و اساتید علوم ورزشی آگاه به موضوع پژوهش بود و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار جی پاور نسخه 1/3 ، 402 نفر به دست آمد. از این رو، تعداد 450 پرسشنامه پخش شد و 408 نفر به پرسشنامه پژوهش به صورت صحیح پاسخ دادند. از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. این پرسشنامه شامل 26 گویه و 7 مولفه با طیف لیکرتی 5 گزینه ای(کاملا موافقم تا کاملا مخالفم) بود. پس از تائید روایی پرسشنامه ها به کمک 8 نفر از اساتید و متخصصان امر، پایایی آن نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به تائید رسیده و از آن ها برای جمع آوری داده ها استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از جدول و نمودارهای فراوانی و فراوانی نسبی ویژگی های جمعیت شناختی مشارکت کنندگان تحقیق، میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی مدل پژوهش از تحلیل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SmartPLS نسخه 4 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل داده های تحقیق نشان داد که محتوای آموزش شناختی، سبک رهبری شناختی، کسب اطلاعات، انتشار اطلاعات، حذف اطلاعات، روش های آموزش با رویکرد شناختی و منابع انسانی در آموزش با رویکرد شناختی از استراتژی های آموزشی مبتنی بر رویکرد  شناختی به منظور مقابله با مصرف داروهای غیرمجاز در باشگاه های بدن سازی کشور است.

    نتیجه گیری

    با توسعه دانش شناختی ورزشکاران این حوزه، آنها را متقاعد به دوری و اجتناب از مصرف این مکمل ها نمود و لذا برای توسعه دانش شناختی می بایست برنامه ریزی جامعی در خصوص طراحی محتوای دانش شناختی، تربیت نیروی انسانی خبره در این حوزه    و توجه به دانش و آگاهی مربیان و مسئولین این حوزه نمود.

    کلیدواژگان: رویکرد شناختی، ورزشکاران، داروی غیرمجاز، باشگاه ورزشی
  • معصومه طیب لی*، حمید علیزاده، سعید رضایی، مهدی دستجردی کاظمی، محمد عسگری صفحات 170-185
    مقدمه

    یکی از نقایص اساسی کودکان با کم توانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آن ها اختلال عمده ای ایجاد می کند، نظریه ذهن ضعیف است.

    هدف

    این پژوهش به منظور طراحی بازی های آموزشی مبتنی بر نظریه ذهن و تعیین اثربخشی آن بر کفایت اجتماعی و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف شهر تهران در مقطع ابتدایی دوم بود که در سال تحصیلی 1402- 1401 در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 28 دانش آموز پسر بود که با نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزارهای پژوهش آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999)، مقیاس کفایت اجتماعی فلنر (1990) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. برنامه مداخله ای طی 24 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و دو ماه بعد، پیگیری انجام شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که برنامه آموزشی پژوهش حاضر از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، این برنامه تاثیر معناداری بر بهبود نظریه ذهن، کفایت اجتماعی و عزت نفس داشت (001/0p<) و این تاثیر با گذشت دو ماه همچنان پایدار بود.

    نتیجه گیری

    والدین، معلمان، روان شناسان و مراکز توانبخشی می توانند از بازی های موجود در برنامه آموزشی این پژوهش جهت بهبود نظریه ذهن، کفایت اجتماعی و عزت نفس کودکان با ناتوانی هوشی خفیف بهره بگیرند.

    کلیدواژگان: بازی، عزت نفس، کفایت اجتماعی، کم توانی ذهنی، نظریه ذهن
|
  • Sadaf Mafhoom, Fatemeh Mohammadi Shirmahaleh*, Mehdi Dehesttani, Parisa Peivandi Pages 1-17
    Introduction

    Body mass index in patients with diabetes is influenced by health promoting behaviors, distress tolerance and eating behavior, and changes in them may cause changes in the condition of diabetic patients.

    Aim

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of commitment and acceptance therapy and self-compassion therapy on distress tolerance and eating behavior in patients with type 2 diabetes.

    Methods

    The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up design with the control group and the statistical population of this research including all overweight people with a body mass index of 25-35 referring to the research laboratory of Tehran in the fall and winter of 2021, among them, 45 people were selected using available sampling method. They were randomly divided into two experimental and control groups. The pre-test, post-test, and follow-up research tools were the Distress Tolerance Scale by Simons & Gaher and the Three-Factor Eating Questionnaire by Cappelleri et al. (2009). After the 8 sessions of 90-minute acceptance and commitment-based therapy and the 8 sessions of 90-minute self-compassion therapy, research data were analyzed using variance analysis with repeated measurements.

    Results

    The results showed no difference between the effectiveness of commitment and acceptance therapy and self-compassion therapy on distress tolerance and eating behavior in patients with type 2 diabetes (P<0.05).

    Conclusion

    The results of the present study showed that acceptance and commitment therapy and self-compassion therapy are effective treatments in reducing the psychological problems of overweight people, including eating behavior and distress intolerance.

    Keywords: Distress, Commitment, Acceptance, Self-Compassion, Diabetes, Eating
  • Arezoo Shahpiri, Hora Alirahmzadeh, Maryam Reyhani*, Zeinab Amiri Moghadam Pages 18-31
    Introduction

    Professional sport not only requires physical preparation, technical and tactical factors, but also cognitive, psychological and emotional characteristics can affect performance.

    Objective

    Hence, the objective of this study was to compare executive functions of attention, observational learning functions and working memory in professional athletes and ordinary people.

    Method

    This is causal-comparative research. 90 people over 15 years old (45 professional athletes and 45 ordinary people) were included in this study during 2021-2022. For data collection, color-word Stroop test (… & … 2006), Functions of Observational Learning Questionnaire (FOLQ) (Cumming et al., 2005) and Working Memory Rating Scale (WMRS) were used. Data was analyzed using descriptive statistics and independent t-test.

    Results

    The results of the t-test showed a significant difference between the variables of attention, observational learning functions and working memory between two groups of professional athletes and ordinary people (P<0.05). Accordingly, in all the variables of attention ability, observational learning functions including (skill, strategy and execution) and working memory, the mean score of the professional athletes group was higher than ordinary people (P<0.05).

    Conclusion

    The study results showed the necessity of paying attention to executive functions of working memory, observational learning and sports activities; and many practical implications in the field of interventions for those who decide to exercise professionally.

    Keywords: Executive Function, Attention, Observational Learning, Working Memory
  • Rasa Soufi Amlashi, Arezoo Shomali Oskoei*, Khalil Mirzaei Pages 32-48
    Introduction

    One of the most common psychological disorders in the world today is depression, and it seems that one of the important components in developing or maintaining depression is the difficulty in regulating emotions.

    Aim

    The present study was conducted to determine the effectiveness of intensive short-term dynamic psychotherapy on emotion regulation difficulties in depressed people.

    Methods

    The method of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up design with a control group. The statistical population of this research consisted of all the patients diagnosed with depression who were referred to the Yara treatment clinic in 2022, and 30 of them were selected by the available sampling method and randomly assigned to two intervention and control groups. To measure the variables of the study, the Beck Depression Inventory (1961) and the Difficulties in Emotion Regulation Scale by Gratz & Roemer (2004) were used. The participants of the intervention group received 12 sessions of 60 to 180 minutes, of intensive short-term dynamic psychotherapy. The data was analyzed by the method of analysis of variance with repeated measurements in SPSS software version 24.

    Results

    The results of the present study showed that the mean in the average scores of the components of emotion regulation difficulty in the pre-test-post-test and pre-test-follow-up stages is statistically significant (P<0.05), but the difference in the mean scores in the post-test-follow-up stages is not significant. P < 0.05).

    Conclusion

    The results of the present study showed that short-term intensive dynamic psychotherapy leads to a reduction in the emotion regulation difficulty in patients with depression. The awareness of counselors, psychologists and other professionals about this treatment on emotion regulation processes and defense mechanisms in depressed patients can be helpful.

    Keywords: Depression, Emotion Regulation, Short-Term Dynamic Psychotherapy
  • Parisa Pourabadei, Kourosh Amraei, Mehdi Mahmoodkhani, Firoozeh Ghazanfari* Pages 49-63
    Introduction

    Mild Cognitive Impairment (MCI) is a cognitive profile of aging that requires attention and treatment. Among the types of cognitive rehabilitation therapies, non-invasive brain stimulation and cognitive training can be highlighted as interventions for mild cognitive impairment.

    Aim

    The present study aimed to evaluate the effectiveness of cognitive training interventions, cranial electrical stimulation, and their combination in attention and delayed memory of individuals with mild cognitive impairment. 

    Method

    This research employs a single-case experimental design involving comparing multiple treatments with follow-up. The study population consists of elderly individuals with mild cognitive impairment attending the memory clinic at Modarres Hospital in Isfahan in 2023. According to the research design, two patients were selected through purposive sampling, and the three treatment modalities were implemented in the following sequence: cranial electrical stimulation, a combined treatment that includes cognitive training along with transcranial electrical stimulation, and cognitive training alone.

    Results

    The results of the follow-up phase for the first and second participants regarding the attention variable were as follows: PND1 =100; RCI1 =19.05; PND2 =100; RCI2 =19.05. For the delayed memory variable, the first and second participants' results were: PND1 =100; RCI1 =13; PND2 =100; RCI2 =15. Therefore, the treatment arrangement of cranial electrical stimulation, combined therapy, and cognitive training has a significant positive effect on attention and delayed memory.

    Conclusion

    Cranial electrical stimulation influences neurotransmitters and neural networks, creating a foundation for cognitive training effects by establishing new synapses and alterations in dendritic configuration. Consequently, their synergistic effects contribute to the improvement of cognitive behaviors.

    Keywords: Cranial Electrical Stimulation, Electrical Stimulation, Cognitive Training, Mild Cognitive Impairment, Dementia
  • Milad Beygrezaei*, Mahsa Ofoghi, Ziya Fallahmohammadi Pages 64-79
    Introduction

    Spinal cord injury can influence the quantitative and qualitative parameters of movement and quality of life.

    Objective

    The present research was conducted aiming to investigate the effectiveness of rhythmic movement training on the improvement of sensory-motor performance and quality of life in patients with incomplete spinal cord injury.

    Method

    The current research was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population consisted of patients with incomplete spinal cord injury who were members of the Association of Spinal Cord Injury in Tehran in 2023. Thirty patients were selected voluntarily and were evaluated after rhythmic movement training for twelve 60-minute sessions, 3 sessions per week, using black-box tests, gross motor skills, two-point discrimination, and health and quality of life assessment questionnaires. The results were analyzed using the multivariate analysis of covariance (ANCOVA) and SPSS statistical software version 22.

    Results

    The obtained F value indicated that rhythmic movement training significantly affected the improvement of sensory-motor skills, including (sensory skills, gross motor skills, fine motor skills) and quality of life dimensions (physical independence, movement control, mental independence and communication, social behavior, emotional stability, and dynamic range) in the experimental group compared to the control group (p<0.01).

    Conclusion

    Movement training establishes good opportunities to actively absorb different sensory inputs from the environment. Such targeted training can in fact affect the improvement of sensory-motor performance and quality of life in patients with incomplete spinal cord injury.

    Keywords: Movement, Sensory-Motor, Quality Of Life, Spinal Cord Injury
  • Hessamuddin Mirsamadi*, Habib Mohammadpour Yaghini, Hamid Janani, Jafar Barqi Moghadam Pages 80-94
    Introduction

    The more the people are capable of perceiving and regulating their emotions, the more their intellectual and moral habits help them tame their antisocial behaviors.

    Objective

    The aim of the present study was to modeling the structural link between emotion regulation-mediated antisocial behaviors and moral intelligence in men.

    Methods

    The research employed a descriptive-correlational design, and the statistical population included managers, coaches, and athletes engaged with futsal across Iran from 1401 to 1402. A total of 385 individuals were selected using the stratified sampling method. Togarso et al.’s antisocial behavior questionnaires (2020), Link & Keel moral intelligence scale (2005), and Gross & John (2003) emotion regulation questionnaire were used to collect data, and Pearson correlation and structural equation analysis were used to analyze the data in SPSS (version 21) and AMOS (version 24) software.

    Results

    The results showed an inverse significant correlation between antisocial behavior and cognitive reappraisal emotion regulation strategy (r=-0.43) and moral intelligence (r=-0.46), while suppression emotion regulation strategy was positively associated with antisocial behavior (r= 0.41, P<0.01). The results of structural equations analysis showed that cognitive reappraisal emotion regulation strategy through the mediatory role of moral intelligence exerted a negative effect on antisocial behaviors, while the significant positive effect of suppression emotion regulation strategy on antisocial behaviors was mediated by moral intelligence (P<0.01).

    Conclusion

    Based on the results, it can be said that being aware of emotion regulation strategies can mitigate men’s antisocial behaviors through the mediating role of moral intelligence. Therefore, antisocial behaviors in men can be controlled by paying attention to these strategies and strengthening moral intelligence.

    Keywords: Antisocial Behavior, Morality, Intelligence, Emotion Regulation, Males
  • Gholamhosin Asgari, Mahin Etemadinia*, Farnaz Farshbaf Manisefat Pages 95-107
    Introduction

    During their working process nurses are involved in extensive tensions which cause an increase in compassion fatigue and a decrease in empathy and optimism which has a negative effect on the quality of their clinical services.

    Aim

    This research was conducted with the aim of determining the effectiveness of group spiritual-Islamic mindfulness on nurses’ compassion fatigue, empathy and optimism.

    Method

    This research was a semi-experimental study whose statistical population included nurses working in Arefian Hospital in Urmia city. In the year 1401, 60 nurses were selected randomly using available sampling method and were put into two experimental and control groups (30 people in each group). The experimental group received inervention during 8 sessions of 90 minutes, and the control group did not receive any intervention. The measurement tools were questionnaires from Figley's Compassion Fatigue (1995), Baron-Cohen's Empathy (2003) and Seligman’s Pessimism-Optimism (1982). The participants completed the questionnaires in the pre-test, post-test and follow-up phases. The data was analyzed using the repeated measures and SPSS22 software.

    Results

    There was a significant difference between the pre-test and post-test scores in the experimental and control groups in all three research variables. The intervention of group spiritual-Islamic mindfulness had a significant effect on nurses’ compassion fatigue (F = 10.980; P < 0.01), empathy (F = 53.071; P < 0.01) and optimism (F = 25.406; P < 0.01).

    Conclusion

    Group spiritual-Islamic mindfulness was effective on nurses' compassion fatigue, empathy, and optimism; Therefore, this intervention can be used to improve the performance and quality of clinical care of nurses.

    Keywords: Mindfulness, Compassion Fatigue, Empathy, Optimism, Nurses
  • Vajiheh Javani*, Nosrati Saeideh, Fatemeh Abdavi Pages 108-122
    Introduction

    Interactions between the society and the brand can play an essential role in society's attitude and behavior towards the brand.

    Aim

    The purpose of this study was to developing a model of community interactions and sports brands of Premier League football clubs based on social-cultural theory.

    Method

    This research was applied in terms of purpose and of qualitative type with an exploratory nature. In this research, semi-structured interviews were conducted with 17 activists and professors and prominent football players who were selected in a judgmental and purposeful way using the snowball technique. Then, the interviews were categorized and analyzed using the theme coding method.

    Results

    The influencing factors of the society on the sports brand include cultural factors (platform, inhibition, support, sustainability culture, shopping culture, religious and ethnic) and social factors (social classes, demographic characteristics, community dynamics, social changes and social alignment) and the influencing factors of the sports brand on the society including silent cultural formation (modeling, political goals and brand culture), psychological-social factors (socialization, social unity and cohesion, respect for values and reduction of abnormality, support for the weaker sections of society and social welfare and vitality) and effective brand factors (brand authenticity, level of service, quality and price and level of sports event).

    Conclusion

    The society and football brands interact with each other in different ways, so it is suggested that relevant managers pay special attention to the effective factors identified in the current research in creating their sports brand

    Keywords: Acculturation, Social Learning, Social Interaction, Society, Sport
  • Elham Mohaddas Pishnamaz, Naser Yosefi*, Hasan Mirza Hosseini Pages 123-135
    Introduction

    One of the most important problems in the life of couples is marital boredom. It has been proposed to use several educational and therapeutic interventions to improve marital life, among which emotion-oriented therapy and schema therapy can be mentioned.

    Aim

    The aim of this research was to compare the effectiveness of schema therapy and emotionally focused therapy on marital disaffection.

    Methods

    The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up design with a control group. The statistical population of this research included all the couples who referred to counseling and psychotherapy centers in Tehran city with complaints of marital conflicts in the summer and fall of 2023, and among them 16 couples (32 people) were selected by available sampling method and randomly and by homogenizing were assigned to experimental and control groups. For the pre-test, post-test - follow-up the participants answered to Marital Disaffection Scale by Kayser (1996). After 12 sessions of schema therapy and 12 sessions of emotionally focused therapy, in the present study, in order to data analysis "variance analysis with repeated measure" statistical method and SPSS-22 software was used.

    Results

    The results indicate the effectiveness of schema therapy and emotionally focused therapy on the marital disaffection in the intervention groups and the continuation of these effects in the follow-up phase (P<.05).

    Conclusion

    The results showed that emotionally focused therapy and schema therapy were both equally effective on marital burnout in couples. It is suggested to include schema therapy and emotionally focused therapy in couples and family therapy training programs

    Keywords: Couples, Disaffection, Emotionally Focused Therapy, Marital, Schema Therapy
  • Mohadeseh Gilak Dalasm, Maghsoud Peeri*, Mohammadali Azarbaijani Pages 134-149
    Introduction

    Clinical and experimental studies have shown that type 2 diabetes is associated with depression-related disorders. Inflammation has been identified as a common mechanism in both type 2 diabetes and depression. Several studies have suggested that swimming exercise might be able to reduce depression-related symptoms

    Aim

    The present research aims to investigate the effect of swimming training on inflammatory cytokines in the serum of rats with depression-type 2 diabetes.

    Method

    The experimental research design is a randomized controlled trial. The statistical population is male C57BL6 mice kept in Pasteur Institute of Iran in 2021. 40 mice were randomly selected and randomly divided into two groups (20 samples in each group). One group became diabetic with a high-fat diet and Streptozotocin. Diabetic samples underwent swimming training for 4 weeks. Then, depression-like behaviors were assessed with Sucrose preference, Novelty-suppressed feeding, Social interaction, and Tail suspension test. We also measured the levels of glucose, insulin and inflammatory cytokines such as IL-1β and TNF-α in the serum of the animals. The data were analyzed by Graphpad Primes.

    Results

    The results indicated that type 2 diabetes significantly increased anhedonia- and depression-like behaviours in mice. Moreover, swimming exercise reduced anhedonia- and depression-like behaviour in type 2 diabetic mice. Swimming exercise also decreased glucose and inflammatory cytokines in the serum of mice with type 2 diabetes.

    Conclusion

    Collectively, this study demonstrates that swimming exercise decreased depression-like behaviour by reducing inflammation in type 2 diabetic mice.Further clinical studies are needed to validate these findings in patients with type 2 diabetes.

    Keywords: TNF-Α, IL-1Β, Type 2 Diabetes, Exercise, Depression
  • Farzane Rezaeean, Mohamadreza Esmaeilzadeh Ghandhari *, Hassan Fahimdevin Pages 136-148
    Introduction

    Today, sports are considered as an international foundation all over the world, on the one hand, the abuse of drugs and supplements in sports, on the other hand, the abuse of drugs and supplements in sports is one of the problems that today's societies are facing.

    Aim

    The present research aimed to design and develop cognitive-based educational strategies to combat illicit drug use in bodybuilding clubs of the country.  

    Method

    This study is a descriptive-correlational research based on structural equation modeling and is also considered an applied research in terms of objectives. The statistical population of the study included all instructors of the country's bodybuilding and fitness federation and sports science professors knowledgeable about the research topic, and the sample size was determined to be 402 using G*Power version 1.3. Accordingly, 450 questionnaires were distributed, and 408 respondents correctly completed the research questionnaire. The researcher-made questionnaire was used as the research tool, consisting of 26 items and 7 components with a 5-point Likert scale (completely agree to completely disagree). After confirming the validity of the questionnaires with the help of 8 experts and specialists, their reliability was also confirmed by calculating Cronbach's alpha coefficient, and they were used to collect data. Descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the collected data. In the descriptive statistics section, frequency tables and charts, relative frequency, and population characteristics of the research participants were used, and mean and standard deviation were calculated. In the inferential statistics section, structural equation modeling using SmartPLS version 4 software was used to investigate the research model.

    Results

    The results of the data analysis showed that cognitive-based educational content, cognitive leadership style, information acquisition, dissemination of information, information deletion, cognitive-based teaching methods, and human resources in cognitive-based education are educational strategies to combat illicit drug use in bodybuilding clubs of the country.

    Conclusion

    By developing the cognitive knowledge of the athletes in this field, he convinced them to stay away and avoid the consumption of these supplements, and therefore, for the development of cognitive knowledge, a comprehensive planning regarding the design of cognitive knowledge content, the training of expert human resources in this field, and attention to knowledge and informed the trainers and officials of this field.

    Keywords: Cognitive Approach, Athletes, Illicit Drugs, Sports Clubs
  • Masumeh Tayebli*, Hamid Hlizadeh, Saeed Rezaei, Mehdi Dasjerdi Kazemi, Mohammad Asgari Pages 170-185
    Introduction

    The poor theory of mind is one of the basic defects of children with intellectual disability, which causes a major dysfunction in most of their functions.

    Objective

    This study aimed to design the educational plays based on theory of mind and determine its effectiveness on social adequacy and self-esteem in children with mild intellectual disability.

    Method

    This study was semi-experimental with pretest-posttest design and a two-month follow-up with a control group. The population was all students with mild intellectual disability in Tehran in second elementary school who were studying in exceptional schools for the 2022-2023 school year. The sample consisted of 28 male students who were included in the study using convenience sampling and randomly divided into the experimental and control group. The instruments included Theory of Mind test of Steerneman (1999), Social Competence Scale of Felner (1990), and Self-Esteem Scale of Rosenberg (1965). The intervention program was implemented on the experimental group in 24 sessions of 90 minutes. Moreover, a follow-up was performed two month after the sessions. The data were analyzed by repeated measures analysis of variance.

    Findings

    The results showed that the educational program of this study has good validity and reliability. Moreover, it has a significant effect on improving theory of mind, social adequacy and self-esteem (p< 0.001), and this effect was sustainable after two month.

    Conclusion

    Parents, teachers, psychologists and rehabilitation centers can use the plays of this educational program to improve theory of mind, social adequacy and self-esteem of children with mild intellectual disability.

    Keywords: Play, Self-Esteem, Social Adequacy, Intellectual Disability, Theory Of Mind